رهبرم اخم کند...
01 اردیبهشت 1399 توسط آمنه نجفي
رهبرم اخم کند…..قایقی خواهم ساخت.
خواهم انداخت به دریای دل اربابم.
قایق از خشم پر است و دل از نفرت تکویری ها.
قصه ی فهمیده باز تکرار کنم؟
نه دگر این بار دعوا سر سربند نیست.
همه سربند ها نام یا فاطمه است.
نشود تکرار باز عاشورا.
خیمه ها این بار جایش امن است
.علم عباس هم دست نیکوی گل سرسبد فاطمه است.
.رهبرم خامنه ایست.رهبرم سید و اولاد علی است
.رهبرم اخم کند به خدا مادرتان داغ شما میبیند
.حاج همت رفته،کاظمی دیگر نیست،پدر موشک ایران هم رفت.
لیک از عالم غیب باز با ما هستند.
حاج قاسم هم هست که سلیمانی کرد همه دنیا را فتح.
همه ما هستیم کور خواندید اگر باز هم فکر کنید که علی تنها استروز میلاد آرامش امت مبارک
بمان در پناه اللهم احفظ های به فلک رسیده ام…
بمان کنار عاشقی های دست و پا شکسته ام…
بمام برایم امام من